10 رشته پر درآمد در رشتهی انسانی
دسته بندی : انسانی
انتشارات میلاد ناصح زاده
آخرین بروزرسانی : 09 اسفند، 1402
10 رشته پر درآمد در رشتهی انسانی
بدون شک یکی از مهمترین نکات در انتخاب رشتهی تحصیلی به جهت ادامهی تحصیل برای تمامی داوطلبین ، آیندهی شغلی ، جایگاه و موقعیت مالی آن شغل در آینده است.در این نوشتار قصد داریم 10 رشته پر درآمد در رشته انسانی را با تمام نکات مهم مربوط به آن به شما معرفی کنیم.
پیش نیاز !
آنچه پیش از بررسی 10 رشته پر درآمد در رشته انسانی بهتر است بدانید و به آن توجه کنید ، این است که بدون شک نمیتوان الگویی قطعی به دست آورد و مدعی شد که وضعیت درآمدی هر رشته دقیقا به چه صورت خواهد بود.
زیرا مقولات زیادی همچون میزان علاقهی داوطلب به رشته ، متخصص یا غیر متخصص بودن هر فرد در رشتهای که در آن تحصیل کرده ، استعداد های افراد و غیره و غیره بر روی این مساله تاثیرگذار خواهد بود.درواقع ممکن است فردی با رشتهای که شما اصلا اسم آن را نشنیدهاید به یک موقعیت شغلی و درآمد عالی برسد و فردی دیگر با رشتهای بسیار مشهور و به ظاهر جذاب ، نه شغلی داشته باشد و نه درآمدی !
دربارهی درآمد رشتههای انسانی
آنچه در این نوشتار دربارهی 10 رشته پر درآمد انسانی مطرح میشود ، بدون شک نمیتواند حاوی عددی دقیق از حقوق دریافتی در این رشتهها باشد زیرا این ها اغلب رشتههای پول ساز هستند ! هیچ رشتهی پولسازی ، اصولا به یک وضعیت ثابت درآمدی مشخص ختم نمیشود که اگر میشد ، پولساز نبود ! این ها اصطلاحا رشتههای حقوق ثابتی نیستند !
پس چرا خواندن چنین مقالهای مفید است ؟
در وهلهی اول شما با 10 رشتهی دانشگاهی آشنا خواهید شد.البته توجه داشته باشید که در این نوشتار قرار نیست به سراغ جزئیاتی از قبیل فلان رشته چیست یا دروس دورهی کارشناسی آن چیست حرفی بزنیم و صرفا قرار است موقعیت شغلی و درآمدی هر رشته بررسی شود.آن اطلاعات احتمالا هرجا که بروید پیدا میشود ؛ اینجا اما قرار است اطلاعاتی به دست آورید که در جای دیگری پیدا نمیکنید.
نکتهی دیگر این است که در برخی از رشتهها تعداد بیشتری از افراد به وضعیت شغلی و درآمدی بهتری میرسند و دانستن چرایی این موضوع میتواند جالب باشد که چرا برخی رشتهها میتوانند لقب 10 رشتهی پردرآمد رشته انسانی را داشته باشند.
10 رشته پر درآمد در رشتهی انسانی
1.رشنه حقوق
حقوق را شاید بتوان پرطرفدارترین رشتهی علوم انسانی در میان داوطلبان این گروه آزمایش معرفی کرد ؛ پر شدن ظرفیت دانشگاههای سراسر کشور در رشتهی حقوق در رتبههای پایین و بیشترین ترازها ، نشان دهندهی همین مساله است.
دانشجویان حقوق پس از گذراندن واحد های مطالعاتی خود در دورهی کارشناسی – که اتفاقا درس های آسانی هم نیست و به حافظه و نیروی ذهنی بالایی نیاز دارد – لیسانس حقوق دارند اما به هیچ عنوان حقوق دان یا وکیل به حساب نمیآیند !
در واقع تصویر رویایی داوطلبین از وکیل شدن ، داشتن دفتر وکالت ، دفاتر حقوقی و غیره ، به هیچ عنوان با گرفتن مدرک کارشناسی برآورده نمیشود و نیازمند تواناییهایی نیز هست !
آنچه میخوانیم در برابر آنچه انجام میدهیم درباره رشته انسانی
ممکن است یک مهندس کامپیوتر ادعا کند آنچه در دانشگاه تحت عنوان تئوری میخواند ، در نهایت کاربرد چندانی برای او ندارد اما دربارهی رشتهی حقوق به هیچ عنوان اینگونه نیست.تقریبا تمام آنچه یک دانشجوی حقوق مطالعه میکند ، بسته به اینکه در چه حوزهای وارد کار شده باشد ، برای او کارآمد خواهد بود.وکالت ، کارشناس حقوق قضایی ، قضاوت ، دستیار حقوقی ، منشی دادگاه ، کارشناس رسمی دادگستری ، فرقی نمیکند در نهایت مادهی اولیهی حقوقدادن همان چیزی است که تحت عنوان تئوری و قوانین حقوقی در دانشگاه آموخته است.اما شغل نهایی او صرفا استفاده از این تئوریها نیست.در واقع به هیچ عنوان موفق بودن یک حقوقدان با داشتن اطلاعات نیست خصوصا در حوزهی وکالت که معمولا حوزهی مورد علاقهی افراد برای انتخاب کردن رشتهی حقوق است.
تواناییهای مورد نیاز برای ورود به بازار کار حقوق
یک حقوق دان یا یک وکیل ، به قدرت استدلال و توان سخنوری بالا ، جسارتی خاص ، و صدالبته علاقهمند بودن به بحث و مذاکره و حتی گاها درگیری ! برای رعایت و حفظ قانون است.شاید تمام آنچه که در دورهی کارشناسی رشتهی حقوق به عنوان تئوری بیاموزید در حین کار نیازتان باشد ، اما اصلا کافی نیست !
🔶از کجا بفهمم به درد خوندن حقوق میخورم یا نه ؟ استعدادشو دارم یا نه ؟ جوگیر نشم اشتباه کنم !
ابتدا به ساکن نیاز به تاکید بر این نکته هست که اصولا تعداد زیادی از دانشآموزان ، رشتهی انسانی را انتخاب میکنند که حقوق بخوانند ! اصلا هدف اصلیشان همین است.دلیل این است که به طور طبیعی بحث دربارهی رشتهی حقوق ، همواره در بین دانشآموزان و دبیران رشتهی انسانی داغ بوده و به نوعی به عنوان بهترین رشتهی دانشگاهی در گروه آزمایشی انسانی شناخته میشود بنابراین احتمال اینکه تحت تاثیر این جو دست به انتخاب بزنی و اشتباه کنی ، بسیار زیاد است !
اگر علاقه داری به قول معروف با انسانها سر و کله بزنی ، روحیهای جنگجو داری ، توانی نسبتا مناسب برای سخنوری داری و از همه مهمتر زندگی کردن در حیطهی عمومی و در بین مردم و توجه به دغدغههای آنها برایت جذاب است ، حقوق میتواند انتخاب خوبی برای تو باشد.
آزمون وکالت
اگر میخواهید وکیل پایه یک دادگستری باشید ، باید از پس آزمون سخت وکالت بر بیایید و خبر خوب برای تعداد زیادی از داوطلبین این است که به هیچ عنوان مهم نیست که مدرک لیسانس شما در چه دانشگاهی بوده باشد و به سادگی میتوانید با لیسانس حقوق در این آزمون شرکت کنید.اما در نظر بگیرید که به طور کلی موفقیت در این آزمون به هیچ عنوان کار راحتی نیست و برای اینکه متوجه پیچیدگی داستان باشید شاید توجه به این نکته جالب باشد که در سالهای گذشته بارها پیش آمده که در یک آزمون وکالت افرادی که به نتیجهی مورد نظر رسیدند همگی از دانشگاههای برتر کشور نبودند و اتفاقا در برخی سالها افرادی که مدرک لیسانس چندان معتبری نداشتند ، بیشتر از فارغالتحصیلان دانشگاههای برتر نتیجه گرفتهاند.
موقعیت شغلی و درآمدی رشته حقوق
بزرگی زمانی گفته است که تا زمانی که بشر به صورت جمعی زندگی کند ، نزاع بین افراد هم باقی خواهد بود و از همین جملهی ساده میتوان نتیجه گرفت وکلا و حقوق دانان همواره کاری برای انجام دادن خواهند داشت !
تنوع موقعیت شغلی برای یک وکیل را تا حدودی بررسی کردیم و به نظر واضح میآید که حقوق دانان – خصوصا وکلا – از جایگاه و اعتباری ویژه در جامعه برخوردارند.
از نقطه نظر درآمدی ، وکلا و مشاورین حقوقی ، درآمدی از مقیاس متوسط به بالا تا بالاترین میزان درآمدی در جامعه خواهند رسید.رسیدن به مراتب بالای درآمدی برای وکلا به وضعیت پیچیدهی آزمون وکالت ، میزان شهرت که کاملا وابسته به تواناییهای فردی یک وکیل است نه دانش او ، شهری که در آن دفتر وکالت باز کرده و عوامل فرعی دیگری بستگی دارد.اما اصولا پروندههای ملکی و مربوط به ازدواج و طلاق باعث میشود وکلا درآمد مناسبی داشته باشند.
2.روانشناسی
یکی دیگر از رشتههای پرطرفدار در گروه آزمایشی انسانی ، بدون شک روانشناسی است.هر ساله تعداد بسیار زیادی از داوطلبان رشتهی انسانی ، با رتبههای برتر ، به قصد ادامه تحصیل در این رشته وارد فضای دانشگاهی میشوند.این رشته را به جرات میتوان جز 10 رشته پر درآمد انسانی به حساب آورد.
آنچه میخوانیم در برابر آنچه انجام میدهیم در رشته روانشناسی
اگر قرار باشد دربارهی یک روانشناس موفق صحبت کنیم ، باید بر روی این نکته تاکید کرد که تمام آنچه به عنوان تئوری در کل دورهی دانشگاهی به یک دانشجوی روانشناسی آموزش داده میشود ، به عنوان ابزار ، تاثیری بسیار مهم در آیندهی او و موفقیتش در حوزهی روانشناسی دارد.اما از طرف دیگر ، هر ساله با تعداد بسیار زیادی از دانشجویان روانشناسی مواحه هستیم که با اطلاعاتی بسیار گسترده در این حوزه از دانشگاه فارغ التحصیل میشوند اما در نهایت نمیتوان ایشان را یک روانشناس موفق در نظر گرفت ! دلیل این امر این است که یک روانشناس موفق پیش از هر چیز نیازمند قدرت بالایی برای درک دیگران ، توانی بالا برای برقراری ارتباط ، و توانی شگفت انگیز برای گوش کردن دارد و در نهایت ذهنی آماده و پر توان برای تحلیل داشته باشد.تمام آنچه آموخته است صرفا زمانی تحت عنوان ابزار کارایی دارد که از این ویژگیهای مهم برخوردار باشد.
🔶از کجا بفهمم به درد خوندن روانشناسی میخورم یا نه ؟ استعدادشو دارم یا نه ؟ جوگیر نشم اشتباه کنم !
اصولا روانشناسی از آن دست رشتههایی نیست که کسی تحت تاثیر جو جامعه و یا حتی جو خانواده انتخابش کند ؛ البته ممکن است هر کسی خودش با تصور خود در جایگاه یک روانشناس و قدرتی که این جایگاه در اختیارش قرار میدهد – چه به صورت کمک به دیگری و چه به عنوان یک جایگاه برتر – تحت تاثیر هیجان این تصویر قرار بگیرد و بی دلیل دست به انتخاب بزند.
اگر نه فقط از کمک کردن به دیگری ، بلکه از درک و فهم دیگری ، تحلیل دیگران ، گوش کردن به آنها ، مطالعه بر روی روابط انسانی و انسانها لذت میبرید ، احتمالا روانشناسی رشتهای مناسب برای شما باشد.دقت کنید که صرف علاقه برای کمک کردن به دیگران دلیل نمیشود که شما برای روانشناس شدن مناسب باشید ؛ تقریبا با هر رشتهای و در هر حوزهی میتوان به انسانها کمک کرد.
برای روانشناس شدن ویژگیهای مهم دیگری هم لازم است.
یک نکتهی مهم
برای به اصطلاح رواشناس شدن و وارد شدن به محیط آکادمیک ، احداث مطب ، فعالیت در موسسات درمانی ، لازم است که فرد حداقل 2 دوره از 3 دورهی تحصیلی خود را به صورت پیاپی ، در حوزه روانشناسی بگذراند ؛ به عنوان مثال کارشناسی و کارشناسی ارشد ، یا کارشناسی ارشد و دکتری.
موقعیت شغلی و درآمد روانشناسی
از نظر جایگاه و اعتبار مربوط به آن ، امروزه و با توجه به تغییر رویکرد جامعه در برخورد با این حوزه ، روانشناسان موقعیتی بسیار مناسب دارند.
از نقطه نظر درآمدی نیز ، روانشناسی از آن دست رشتههایی است که درآمد افراد در این جایگاه به مقدار زیادی – شاید به طور کامل ! – وابسته به میزان دانش و تخصص هر فرد است.ممکن است درآمدی بسیار بیشتر از میانگین درآمد جامعه و ممکن است درآمدی بسیار پایینتر نصیب فرد شود.
خبر خوش این است که برای موفقیت در این حوزه نیازی نیست تا سرمایهی اولیهای در اختیار داشته باشید و میتوانید به سادگی و از طریق موسسات درمانی وارد این حوزه شوید و در صورت تخصص ، به سرعت یک فضای درمانی برای خود راه اندازی کنید.
به زبان بهتر آنچه مشخص کنندهی وضعیت درآمدی شما است ، صرفا همان ویژگیها و تواناییهایی است که بالاتر به آن اشاره کردیم.
روانشناسی ، روانپزشکی نیست !
تعداد زیادی از داوطلبین تصور میکنند اگر روانشناسی بخوانند ، میتوانند روانپزشک شوند ! روانپزشکی که در واقع فرایند درمان را بر اساس سیستم بیولوژیکی بدن انسان ، سیستم عصب شناختی و اغلب از طریق دارو دنبال میکند ، یک تخصص مربوط به رشتهی پزشکی است و به طور کلی با روانشناسی متفاوت است.
3.رشته مشاوره
تمام آنچه دربارهی روانشناسی شنیدید با کمی تغییر دربارهی رشتهی مشاوره و راهنمایی هم برقرار است.اگر 2 دوره از 3 دورهی تحصیلی شما به طور پیاپی مربوط به مشاوره – با هر گرایشی باشد – شما جواز لازم برای احداث مطب و یا فعالیت در یک موسسه درمانی را خواهید داشت.از نظر درآمدی و شغلی هم میتوان کاملا مشاوره را با روانشناسی یکسان فرض کرد فقط با این تفاوت که عموم مردم ترجیح میدهند به روانشناسی مراجعه کنند نه مشاور که این نکته هم در صورت تخصص مشاور و توانمندی او ، قابل حل خواهد بود !
تفاوت رشته مشاوره و روانشناسی در چیست ؟
در یک جمله کار مشاور پیشگیری است و کار روانشناس درمان ؛ اما توجه به این نکته ضروری است که امروزه و در کشور ما ، مشاورین بنا بر تجربه و توانمندی خود ، وارد حوزهی درمان نیز میشوند.اما به طور کلی ، در فرایند تحصیل ، روانشناسی بیشتر بر روی درمان بالینی مراجعین و مشاوره بیشتر بر مطالعه بر روی نظریات رواندرمانی و مطالعهی تئوریوار میپردازد.
البته این نکته به معنای این نیست که هیچ آموزش بالینیای برای دانشجویان رشتهی مشاوره و راهنمایی و هیچ آموزش تئوریوار و با تمرکز بر روی نظریات برای دانشجویان روانشناسی وجود ندارد ؛ صرفا محل تمرکز متفاوت است.
4.رشته مدیریت مالی
یکی از رشتههایی که با توجه به تغییرات شکل گرفته در علوم مدیریتی در طی چند سال گذشته تبدیل به رشتهای پر طرفدار و صدالبته پولساز شده است ، رشتهی مدیریت مالی است.از زمانی که ریاضی مالی به عنوان یک رشتهی تحصیلی منحصر به فرد در دنیا شناخته شد ، تاثیرات بسیار زیادی بر تمامی دروس مدیریتی – خصوصا مدیریت مالی به جا گذاشت – و بر همین اساس این رشته هم وارد فاز جدیدی شد.ریاضیات مالی این توانایی را به محقق میدهد تا بر اساس مدلهای ریاضی موجود در اقتصاد مالی بتواند منابع و بودجه را به شکلی بسیار نوین مدیریت کند.
آنچه میخوانیم در برابر آنچه انجام میدهیم در رشته مدیریت مالی
تمام آنچه دانشجویان این رشته به طور تخصصی – فارغ از واحدهای درسی مدیریتی که در اغلب گرایشهای مدیریت با یکدیگر همپوشانی دارند – میآموزند ، اگر قرار باشد در یک جمله خلاصه شود ، مدیریت منابع مالی یک سازمان ، برنامهریزیهای مالی و مالیاتی ، مدریریت ریسک و درکی درست از مهندسی مالی یا به بیان بهتر ریاضی مالی است.آنچه قرار است متخصصیت این حوزه انجام بدهند ، بدون شک جدا از این سرفصلها نیست اما یک تفاوت مهم وجود دارد.رشتههای مدیریتی صرفا قرار نیست با تئوری سر و کله بزنند و بخشی از وظایف متخصصین این رشتهها ورود به حیطهی اجرایی است.البته لازم به ذکر است که مدیران مالی به این دلیل که تخصصشان به زبان ساده در حوزهی سیاستهای پولی و مالی است بدون شک تمرکزشان بیشتر در حیطهی مطالعات و تحقیقات و تئوری است و ورودایشان به عرصه اجرا ، در واقع بیشتر مربوط به تصمیمگیری در زمینهی مباحث پولی و مالی و ارائهی مسیری مشخص به یک سازمان بر مبنای این تصمیمات است.
🔶از کجا بفهمم به درد خوندن مدریت مالی میخورم یا نه ؟ استعدادشو دارم یا نه ؟ جوگیر نشم اشتباه کنم !
ابتدا لازم به ذکر است که در چند سال گذشته ، جوی شکل گرفته که دانش آموزان تصور میکنند اگر مدیریت مالی بخوانند ، موفق خواهند شد ؛ چیزی شبیه به همان جوی که دربارهی حقوق وجود دارد.بنابراین باید بسیار مراقب باشید تا اسیر این جو که بدون شک ناشی از رشد اثرگذاری این رشته در حوزهی مدیریت بوده است ، نشوید.
مدیریت مالی ، کمتر از سایر گرایشهای مدیریت سر و کارش با منابع انسانی است و اگر هم مطالعهای در این حوزه داشته باشد ، صرفا برای ارائهی تصمیمات مالی است.در واقع مدیریت مالی کمتر از سایر گرایشهای مدیریت ، انسانی است ! بیشتر طرف حسابش اسناد و صورتهای مالی است و قرار است با توجه به دانش خود و مطالعهی این اسناد همانطور که گفتیم تصمیماتی ارائه کند که صدالبته این تصمیمات در اختیار مدیران اجرایی ارشد هر مجموعه قرار میگیرد.
پس اگر صرفا عاشق علوم انسانی هستید ، مدیریت مالی آنچنان هم به شما توصیه نمیشود ! مدیریت مالی شاید نقطهی اتصال مدیریت ، اقتصاد و ریاضی است.
موقعیت شغلی و درآمدی رشته مدیرت مالی
مدیر مالی به طور قطع یکی از ارکان اساسی هر موسسه و شرکتی است که یا در سطح کلان و یا در سطح خرد اما در بازاری تخصصی فعالیت میکند.از نقطه نظر جایگاه و اعتبار از مسئول واحد حسابداری تا در دست داشتن مدیریت بودجه ، بودجهی منابع انسانی ، مدیریت اسناد و صورتهای خرید و فروش و غیره را شامل میشود.
از نقطه نظر درآمدی اما ، به این دلیل که امروزه مدیریت مالی بر مبنای ریاضی مالی و انواع و اقسام نرمافزارها انجام میپذیرد ، داشتن تخصص در این نرم افزارهای نوین میتواند به سادگی یک مدیر مالی را از این نظر به جایگاهی بالا برساند.
مدیران مالی پس از کسب تجربه ، میتوانند صرفا در جایگاهی مدیریتی عمل کنند و مدیریت منابع مالی چندین موسسه را در اختیار بگیرند و به این ترتیب این حوزه جزء پر درآمدترین مشاغل در جامعه قرار خواهد گرفت.
یک نکته مهم
رشتهی مدیریت مالی یکی از رشتههای مناسب است برای کسانی که قصد اقدام برای مهاجرت را دارند.
5.رشته حسابداری
گفتهاند حسابداری صرفا علمی مربوط به 4 عمل اصلی است ! نه درست است و نه غلط ! حسابداری رشتهای است نسبتا آسان از نظر محتوای آموزشی – نسبت به سایر رشتهها – و در عین حال نسبتا سخت و پیچیده از نقطه نظر شغلی که یک حسابدار بر عهده دارد.حسابداری امروز علم نرم افزارها است ؛ امروز شاید توانایی یک حسابدار بسته به تعداد برنامهها و نرم افزارهای حسابداری که او میتواند با آنها کار کند ، مشخص میشود.
آنچه میخوانیم در برابر آنچه انجام میدهیم در رشته حسابداری
امروز میتوان ادعا کرد آنچه در رشتهی حسابداری به عنوان یکی از 10 رشته پر درآمد انسانی میخوانید ، متفاوت است با آنچه انجام میدهید.ابتدا باید به این نکته اشاره کرد که سختی دروس حسابداری ، اصولا به دلیل گستردگی حجم مفاهیم در این رشته است نه پیچیدگی مفاهیم ؛ پس از این منظر میتوان ادعا کرد که حسابداری آنچنان هم رشتهی سختی نیست.
اما با توجه به نرم افزاری شدن آنچه در حسابداری رخ میدهد ، میتوان به جرات ادعا کرد که موفقیت در این حوزه دیگر بیشتر از آنکه تحت تاثیر تسلط بر دوس دانشگاهی باشد ، تحت تاثیر دانشی است که دانشجو به صورت جداگانه در حوزهی نرم افزاری در این رشته کسب میکند.دقیقا به همین دلیل بسیار متداول است که تعدادی از دانشجویان حسابداری از همان آغاز دوران تحصیل با آموختن نرم افزار ها و تسلط بر روی آنها و شروع به کارآموزی ، به سرعت وارد فضای شغلی مناسب میشوند !
🔶از کجا بفهمم به درد خوندن حسابداری میخورم یا نه ؟ استعدادشو دارم یا نه ؟ جوگیر نشم اشتباه کنم !
اگر قرار باشد چیزی یک دانش آموز را برای خواندن حسابداری جوگیر کند ، همین است که تصور کند حتما به سرعت وارد فضای کاری خواهد شد ؛ خیر اصلا چنین نیست و منظور ما هم این نبود ! موضوع ، تسلط برای کار کردن با نرم افزارهای حسابداری و صدالبته تن دادن به کارآموزی برای دورهای شاید بیشتر از یکسال و کار کردن با حقوق پاییت برای کسب تجربه بود ، نه اینکه فقط حسابداری بخوانید و توقع داشته باشید کسی درب منزل شما را بزند و شما را سر کار ببرد ! فقط نکته این است که اصولا به کسی که حسابداری خوانده ، بر نرم افزارها مسلط است و دورهای را گذرانده و تجربهای کسب کرده ، همیشه نیاز است.
اگر ترجیح میدهی به جای انسانها با اسناد و صورتهای مالی ، صورتهای سود و زیان و یکسری داده سر و کله بزنی و خودت را چنین شناختی که روحیهای به اصطلاح «کاری» داری و قصد داری به سرعت با ورود به فضای کار صاحب درآمد شوی و صدالبته برای آن دوران خاک خوری – هرچند کوتاه – آماده هستی ، حسابداری میتواند رشتهی تو باشد.
حواست باشد ، حسابداری رشتهای است که قرار است صرفا کار کنی و جز حالاتی استثنائی قرار نیست به مدیریت یا تصمیم گیری ختم شود.
موقعیت شغلی و درآمدی حسابداری
اغلب افراد نگاهی نسبتا معمولی نسبت به جایگاه و اعتبار یک حسابدار دارند و این در حالی است که به راحتی میتوان ادعا کرد به هیچ عنوان – خصوصا در مشاغل کلان و بزرگ – جایگاه حسابدار به هیچ عنوان جایگاه ساده و پیش پا افتادهای نیست.
یک نکتهی بسیار مهم دربارهی حسابداری – همانطور که اشاره شد - این است که اگر حسابداری بلد باشید ، به زبان امروزی به نرم افزارهای حسابداری مسلط باشید ، بعید است بیکار بمانید ! و این شاید یکی از مهمترین ویژگیهای بارز این رشتهی تحصیلی است.
از نقطه نظر درآمدی اصولا کارشناسان حسابداری ، به صورت کارآموزی موسسات شروع به کار میکنند و در صورت تسلط به نرم افزارهای تخصصی این رشته ، به سرعت شانس پیشرفت خواهند داشت و اغلب اوقات حسابدارانی که توانمندی بالایی داشته باشند پس ار چند سال تجربه در مقام حسابرس و یا مدیر مالی مطرح میشوند.
تفاوت حسابرس و حسابدار در چیست ؟
حسابدار مسئول ثبت و ضبط صورتهای مالی سود و زیان و به طور کلی ثبت دادههای مالی یک شرکت است اما حسابرس مسئولیت بررسی صحت این صورتهای مالی را بر عهده خواهد داشت.
6.رشته مدیریت بازرگانی
در یک کلام مدیریت بازرگانی ، مدیریت چک و چانه است ! مدیر بازرگانی قرار است مذاکره را بیاموزد ، به خوبی بداند چطور میتوان موسسه یا فردی را برای شکل گیری یک معامله راضی کرد و پای معامله نشاند ! بنابراین مدیر بازرگانی باید از توانایی بالایی در حوزهی سخنوری و شناخت بهترین راه حل برای رسیدن به رضایتی دو جانبه در حین مذاکره برخوردار باشد.
به معنای واقع کلمه ، مدیر بازرگانی قرار است مذاکرات را مدیریت کند ، تعامل کند ، ارتباط بگیرد ، و در یک کلام تمام آنچه به صورت بالقوه به عنوان طرحهای اجرایی یک موسسه تدوین شده است را ، به اجرا در بیاورد.
آنچه میخوانیم در برابر آنچه انجام میدهیم مدیریت بازرگانی
در اینجا هم با چیزی شبیه به روانشناسی و مشاوره رو به رو هستیم ؛ دانشجویان مدیریت بازرگانی ، هر آنچه میآموزند برای آیندهی شغلی ایشان ابزاری مناسب است اما کاری که انجام میدهند دقیقا همان چیزی که میخوانند نیست ! دانشجوی مدیریت بازرگانی میخواند که چطور میتوان یک سازمان را مدیریت کرد ، چطور میتوان بنا بر سیاستهای پولی و مالی و مسیر مشخص مجموعه بیشترین سود را از معاملات کسب کرد اما به محض ورود به حوزهی کاری قرار است تمام اینها را انجام دهد ! دقیقا به همین دلیل هم هست که در روز نخست قرار نیست مدیر یک مجموعه یا مدیر بازرگانی یک مجموعه شود ، شاید در آغاز صرفا به عنوان یک کارشناس فروش فعالیت کند و صرفا در صورت تواناییهایش میتواند امیدوار به پیشرفت باشد.
🔶از کجا بفهمم به درد خوندن مدیریت بازرگانی میخورم یا نه ؟ استعدادشو دارم یا نه ؟ جوگیر نشم اشتباه کنم !
اگر علاقه مند به کسب و کار ، تجارت ، معاملات مالی هستید و به طور همزمان از همنشینی با دیگران لذت میبرید و توانایی خوبی برای برقراری ارتباط با ایشان دارید ، مدیریت بازرگانی برای شما مناسب است.اما اگر تحت تاثیر جو و تفکر قالب هستید که دانشآموزان را به سمت مدیریت بازرگانی جذب میکند به این امید که قرار است «مدیر» شوند ، کمی احتیاط کنید ! این رشته بدون شک یکی از آن رشتههایی است که میتوان ادعا کرد تا حدود زیادی به استعداد افراد ارتباط دارد.ممکن است به دلایلی تصور کنید استعدادش را دارید و صدالبته ممکن است استعداد داشته باشید اما هنوز شکوفا نشده باشد ؛ در هر صورت برای انتخاب این رشته بهتر است حسابشده عمل کنید مگر واقعا عاشق آنچه باشید که دربارهی این رشته گفته شد.
موقعیت شغلی و درآمدی مدیریت بازرگانی
جایگاه و اعتبار یک مدیر بازرگانی دقیقا به همین دلیل که مسئول اجرایی کردن مصوبات و طرحهای اقتصادی یک مجموعه است ، دقیقا در جایگاه مدیر با تعریف پایهای آن مشخص میشود.مدیران بازرگانی اغلب نفرات اصلی و اثرگذار در موسسات کلان اقتصادی و شاید مهمترین فرد در بازارهای خرد اما تخصصی در حوزهی اقتصاد هستند.اما همانطور که اشاره شد ، این فقط نقطهی اوج یک مدیر بازرگانی است نه نقطهی شروع او !
از نقطه نظر درآمدی ، اصولا آنچه تحت عنوان میزان درآمد مدیران مجموعههای مختلف به گوشتان خورده است ، همان درآمد یک مدیر بازرگانی است.
7.رشته مدیریت صنعتی
یکی دیگر از 10 رشته پر درآمد انسانی ، مدیریت صنعتی است.
این رشته در واقع مدیریت ، صنعت و اصول مالی و اقتصادی را به یکدیگر میرساند.در بسیاری از دانشگاههای مختلف در سر تا سر جهان ، نام این رشته به مهندسی مدیریت تغییر کرده است و در بخشی از دانشگاههای جهان با رشتهی مهندسی صنایع تلفیق شده است. و شاید همین نام جدید بیشتر از هر توضیح و تفسیری بتواند آنچه متخصصین این رشته دنبال میکنند را مشخص کند.
آنچه مدیر صنعتی در آن تخصص پیدا میکند بیشتر تحلیل مسائل و مشکلات موجود در یک سازمان یا موسسهی صنعتی است ؛ از تحلیل مشکلات مربوط به نیروی انسانی تا تحلیل میزان بازده تکنولوژی مورد استفاده در این موسسات و صدالبته در نهایت ارائهی تحلیلی جامع دربارهی ارتباط این دو حوزه با دغدغههای اقتصادی مجموعه.
آنچه میخوانیم در برابر آنچه انجام میدهیم در رشته مدیریت صنعتی
کنترل کیفیت ، تحقیق در عملیات ، کنترل پروژه ، کارسنجی و روش سنجی ، حفاظت صنعتی ؛ این ها 5 حوزهی مهم در بخش تخصصی مدیریت صنعتی هستند که به نوعی این رشته را از سایر رشتههای مدیریتی جدا میکند.همین کافی است تا شاید این نکته را برای دانش آموزان قابل درک کند که در نهایت آنچه از یک متخصص مدیریت صنعتی درخواست میشود ، تحلیل است نه مدیریت ؛ تحلیلی که میتواند مطالعات آماری و گزارشهای مدیریتی را ، با اصول صنعتی و سازمانی ، اصول کیفی در فرایند تولید و تا حد کمی با اصول مالی همراه کند.
مدیریت صنعتی احتمالا بیشتر از هر گرایش دیگری در مدیریت ، شغل نهاییاش ، وابسته به دانش و اطلاعاتی تخصصی و آکادمیکی است که فرد در محیطهای دانشگاهی و آموزشی میتواند به دست آورد.
در اینجا آنچه میخوانیم به آنچه انجام میدهیم بسیار نزدیک است.صدالبته که بدون شک بخش مهمی از تحلیلهای مدیران صنعتی خصوصا در بنگاههای تجاری بزرگ یا کارخانجات مربوط به منابع انسانی است و درست به همین دلیل یک رشتهی مدیریتی به حساب میآید و تعداد بالایی واحد مشترک با مدیریت مالی و بازرگانی دارد.
🔶از کجا بفهمم به درد خوندن مدیریت صنعتی میخورم یا نه ؟ استعدادشو دارم یا نه ؟ جوگیر نشم اشتباه کنم !
اگر میخواهید اشتباه انتخاب نکنید ، بیشتر از استعداد ذاتی ، به علائق خود توجه کنید.آیا به کلیت چنین فضایی که برایتان ترسیم شد علاقه مند هستید ؟ به طور کلی ذهن تحلیلگر دارید یا یک ذهن عملیاتی که بیشتر مناسب رشتهی مدیریت بازرگانی است ؟ اگر ذهنی تحلیلگر دارید ، مدیریت را همانقدر دوست دارید که صنعت و اقتصاد ، اگر در کنار مدیریت به ریاضیات هم علاقه مند هستید ، مدیریت صنعتی میتواند برای شما رشتهای مناسب باشد.
موقعیت شغلی و درآمدی رشته مدیریت صنعتی
جایگاه مدیر صنعتی در یک مجموعه اصولا در جایگاه یک مدیر میانی صدالبته با تاثیراتی بسیار بالا بر سیاست گذاری و تصمیمات خرد و کلان مجموعههای صنعتی است.
از نقطه نظر درآمدی همه چیز دربارهی وضعیت مدیر صنعتی بستگی دارد به خرد یا کلان بودن بازاری است که برای موقعیت شغلی خود انتخاب میکند و اصولا در بازارهای کلان وضعیت درآمدی بسیار مناسبی خواهند داشت.
مهاجرت با رشته های مدیریت صنعتی
مدیریت صنعتی نیز یکی از آن دست رشتههای پر درآمد در علوم انسانی است که جز پر درآمد بودن موقعیت خوبی برای مهاجرت – خصوصا به کشورهای اروپایی – هم دارد.
8.رشته اقتصاد
یکی دیگر از 10 رشته پر درآمد انسانی که در این نوشتار به آن خواهیم پرداخت ، اقتصاد است.
علم اقتصاد ، علم سر و کله زدن با تئوریها است و اصولا درگیر عملیات اجرایی نمیشود.اقتصاد از آن رشتههایی است که که برای رسیدن به تخصص در آن ناچارا باید تا مدارج بالای این رشته ادامهی تحصیل بدهید آن هم به این دلیل که گستردگی مطالب آن به قدری زیاد است که طبعا در دورهی کارشناسی نمیتواند تخصصی ویژه در اختیار دانشجو قرار دهد.
اقتصاد شاید یکی از بهترین رشتههای دانشگاهی در بین تمامی رشتهها در تمامی گروههای آزمایشی است برای آن دسته از دانش آموزانی که در آینده قصد مهاجرت را دارند.
آنچه میخوانیم در برابر آنچه انجام میدهیم در رشته اقتصاد
شاید بتوان گفت آنچه در اقتصاد میخوانید ، مقدمهای است بر آنچه قرار است انجام دهید.با انواع و اقسام تئوریها آشنا میشوید اتفاقا در نهایت هم قرار است با همین تئوریها سر و کله بزنید اما هر بار ناچارا باید پا را فراتر بگذارید ! به این معنا که اقتصاد دان باید عاشق تحقیق و پژوهش باشد.در عین حال فردی به شدت تجربه گرا که میتواند نتایج پژوهشهایش را به واقعیت بیاورد ، آنها را از قالب فرضیات خارج کند ، و راه حل و راهکاری برای رشد و توسعه در سطح کلان ، و سودآوری بیشتر در سطح خرد ارائه دهد.آنچه میخوانید ، صرفا زمینی است که میتوانید بر آن اصول و نظریات خود را برپا کنید و شما همواره به ابزار بیشتری نیاز دارید.
🔶از کجا بفهمم به درد خوندن اقتصاد میخورم یا نه ؟ استعدادشو دارم یا نه ؟ جوگیر نشم اشتباه کنم !
اصولا کمتر پیش میآید که دانش آموزی ، اقتصاد را از سر جو و توصیه انتخاب کند ؛ معمولا دانشآموزان زمانی به سراغ اقتصاد میروند که رتبهی مورد نظر برای ورود به رشتههای مدیریتی یا حسابداری را نداشتهاند.دانش آموزان رشتهی انسانی اصولا ارتباط خوبی با این رشته برقرار نمیکنند زیرا جز علوم انسانی ، موفقیت در اقتصاد به تسلطی بالا در درس ریاضی و آمار هم دارد.
اگر استعداد خوبی در ریاضی دارید ، به تحلیل و بررسی و نه کار عملی علاقه مند هستید ، دنیای انسانی را صرفا در سطح تئوری دوست دارید ، و به طور کلی ذهن تحلیلگری دارید ، اقتصاد میتواند رشتهای مناسب برای شما باشد.
موقعیت شغلی و درآمدی رشته اقتصاد
اقتصاد از نظر موقعیت شغلی تفاوت زیادی با رشتههای مدیریتی دارد.از این جهت که یک اقتصاد دان با عدد و رقم و تئوری طرف است و درگیر فرایند اجرایی نمیشود ، اصولا یا در نقش مغز متفکر یک مجموعه ، مولف طرح های توجیهی برای راه اندازه کسب و کارها ، بررسی احتمال موفقیت و شکست طرح های جدید در حوزه اقصادی و بازرگانی ، و به طور کلی میتوان گفت آن فرد اثرگذار و همواره پنهان در پشت صحنه است.در سطح کلان ممکن است فعالیت یک اقتصاد دان تا مرز ارائهی طرح های توسعه در سطح ملی و گاها جهانی پیش برود اما در هر صورت او با تئوری ها سر و کله خواهد زد !
از نظر درآمدی همه چیز بستگی به میزان ادامهی تحصیل و دانشی که یک اقتصاددان به دست میآورد ، و همچنین نبوغ و خلاقیت او در استفاده از آموزههای آماری ، ریاضی مالی ، مدیریتی و حتی گاها روانشناسی برای پیشبینی و تجزیه و تحلیل یک طرح اقتصادی دارد.این مورد البته مربوط به افرادی است که قصد دارند اقتصاد را تا مدارج بالای درآمدی و علمی دنبال کنند.
اما از طرف دیگر رشتهی اقتصاد خصوصا در مناطقی از کشور که با کمبود نیرو در این زمینه مواجه هستند ، یکی از راههای اصلی برای ورود به بانکها و موسسات اقتصادی خصوصی و دولتی است.
9.رشته مدیریت بیمه اکو
بیمه نقشی تعیین کننده در زمینهی ایجاد امنیت برای سرمایهگذاری ها و شکل دادن به نوعی خاص از رفاه اقتصادی دارد.
رشتهی مدیریت بیمه اکو که یکی دیگر از 10 رشته پر درآمد انسانی است که قصد داریم در این نوشتار به تجزیه و تحلیل آن بپردازیم ، در واقع پیوندی است بین اصول بیمه و مدیریت با توجه به معاهدهی بینالمللی اکو.
کشورهای عضو پیمان منطقهای اکو ، اصول و قواعدی مشخص برای قوانین مدیریت بیمه ایجاد کردهاند و در واقع این رشته ، رشتهای بینالمللی است که اتفاقا واحدهای درسی آن به زبان انگلیسی آموزش داده میشوند و اگر قصد ادامهی تحصیل در این رشته را دارید ، باید تسلطی نسبتا عالی به زبان انگلیسی داشته باشید.
آنچه میخوانیم در برابر آنچه انجام میدهیم در رشته مدیریت بیمه اکو
در این رشته ، آنچه میخوانید دقیقا همان چیزی است که قرار است انجام دهید ! هر آنچه به دانشجوی این رشته آموزش داده میشود ، دقیقا همان دانشی است که قرار است روزی به عنوان متخصص مدیریت بیمه در اختیار داشته باشد.هر آنچه تحت عنوان تاثیرات بیمه بر امنیت سرمایه گذاری ، امنیت اقتصادی ، مدیریت ریسک و غیره مطالعه میکنید ، قرار است در سطح عملیاتی و از طریق محاسبات و اصول ریاضیاتی از قالب تئوری خارج شود.دانش آموختگان این رشته ، جز زبان انگلیسی باید علاقه و تسلط خوبی در حوزهی ریاضیات و آمار داشته باشند ؛ کار با داده و آمار و تسلط بر نرم افزارهای آماری و تحلیل داده در واقع مهمترین چیزی است که دانشجویان در این رشته خواهند آموخت و شغل آنها نیز دقیقا همین است : تحلیل داده برای رسیدن به بهینه ترین شیوهی سرمایه گذاری و کم خطر ترین مسیر برای هر سازمان.
🔶از کجا بفهمم به درد خوندن مدیریت بیمه اکو میخورم یا نه ؟ استعدادشو دارم یا نه ؟ جوگیر نشم اشتباه کنم !
این رشته در یک کلام بیشتر از آنکه نیازمند علاقهی صرف به علوم انسانی باشد ، نیازمند علاقه به علم آمار – در سطح تحلیل داده ووابسته به ریاضیات – و نقطهی اتصال آن به علوم انسانی است.صرف اینکه زبان انگلیسی خوبی داشته باشید و علاقهمند به علوم انسانی به هیچ عنوان کافی نیست ! اگر استعدادتان در درس ریاضی بیشتر از آن چیزی است که برای مطالعهی علوم انسانی نیاز است و در واقع میتوان ادعا کرد علاقهی اصلی شما به ریاضی و آمار است اما علاقهمند به ورود به دنیای مهندسی نبودید و آیندهی خود را در علوم انسانی میدیدید ، این رشته برای شما رشتهای به غایت مناسب خواهد بود.
موقعیت شغلی و درآمدی رشته مدیریت بیمه اکو
وضعیت شغلی و درآمدی دانش آموختگان این رشته به دلیل دانش خاصی که به دست میآورند ، موقعیتی مشخص است.
فارغالتحصیلان رشتهی مدیریت بیمه اکو ، به دلیل اطلاعات بالای خود در زمینهی دانش بیمه و اصول مدیریتی در سطح بینالمللی ، توانایی بالا در تحلیل داده و کار کردن با نرم افزارهای تخصصی آماری ، با توجه به این نکته که طبعا با علاقه قبلی این رشته را انتخاب کردهاند ، افرادی متخصص هستند که با سادگی میتوانند وارد بازار کار شوند و از مزایای درآمدی بسیار ویژهای نیز برخوردار باشند.
نکته مهم :
این رشته هم ، یکی از بهترین رشتهها برای داوطلبینی است که قصد مهاجرت دارند.
10.رشته علوم تربیتی
علوم تربیتی در یک جمله و به زبان ساده ، استفاده از اصول تخصصی حوزهی آموزش به جهت رشد و توسعه مهارتهای آموزشی افراد در گروهها و سنین مختلف است ؛ از آموزش کودکان استثنائی تا تحصیلات حرفهای و دانشگاهی.
دانشجویان این رشته در واقع قرار است در طول مدت تحصیل بیاموزند که چطور میتوان با راهکارهای عملی و صدالبته – در دنیای امروز – از طریق تکنولوژی ، توانایی افراد به جهت آموختن مطالب متنوع و بازدهی این آموزشها را بالاتر برد.
علوم تربیتی دنیایی جدا از روانشناسی و صدالبته رشتهی مشاوره و راهنمایی دارد ؛ هر چند اندکی همپوشانی با برخی دروس تخصصی مشاوره دیده میشود اما دنیای علوم تربیتی همانطور که گفتیم دنیایی متفاوت است.
آنچه میخوانیم در برابر آنچه انجام میدهیم
قرار است بخوانید چطور میتوان اصول آموزشی نوینی را پایه گذاری کرد و در نهایت هم دقیقا قرار است همین کار را انجام دهید.
علوم تربیتی به هیچ عنوان به معنای مشاوره دادن به یک فرد نیست بلکه صرفا ، یافتن راهکارهایی برای آموزش بهتر و برنامه ریزی بهتر در سطح آموزشی است.لازم به ذکر است که شغل یک کارشناس علوم تربیتی اما تا این حد تئوریوار و صرفا خلاصه شده در تحقیق و پژوهش نیست ! اگر طرحی آمادهی اجرا میشود – حداقل در کشور ما – اجرایی کردن آن طرح نیز به عهدهی متخصصین همین حوزه است که اغلب در حوزهی آموزش در مدارس غیرانتفاعی مشغول به کار هستند.
🔶از کجا بفهمم به درد خوندن علوم تربیتی میخورم یا نه ؟ استعدادشو دارم یا نه ؟ جوگیر نشم اشتباه کنم !
علوم تربیتی هم از آن دست رشتههای موجود بین 10 رشته پر درآمد انسانی است که اغلب از سر علاقه یا هدفی مشخص انتخاب میشود نه به دلیل جو ! تعدادی از داوطلبین به این فضای مشخص علاقه مند هستند ، تعدادی هدف ورود به آموزش و پرورش از طریق آزمون ثبت نامی را دارند که از طریق علوم تربیتی آسان تر از سایر رشتهها است ، عدهای قصد راه اندازی یک مرکز آموزشی خصوصا مهد کودکها را دارند و غیره.
موقعیت شغلی و درآمدی رشته علوم تربیتی
جایگاه افراد فارغالتحصیل این رشته ، در قامت مشاور و برنامه ریز اما اصولا در سطح کلان و در نه در سطح فردی است و این مهمترین تفاوت علوم تربیتی و مشاوره است.دانشآموختگان علوم تربیتی ، قرار نیست برای کسی برنامهریزی کنند ، بلکه قرار است سبک و سیاقی جدید از برنامه ریزی و به طور کلی توسعه آموزشی را پایه گذاری کنند که حتی ممکن است دریچههای جدیدی هم در حوزهی مشاوره فردی باز کند.
همچنین در کشور ما ، دانش اموختگان این رشته مجوز لازم برای راه اندازی و احداث «مهد کودک»ها را خواهند داشت.
از نظر وضعیت درآمدی به طور کلی بستگی به این دارد که به عنوان فارغالتحصیل این رشته ، چه مقدار از نبوغ و خلاقیت در ایجاد مدلهای جدید آموزشی از خود نشان بدهید.بهترین مثال در این زمینه تفاوت نحوهی آموزش در برخی دبستانها یا شیوهی آموزش برخی مهد کودکها با سایرین است که میتواند جز اثرگذاری آموزشی ، تاثیری به سزا هم در وضعیت درآمدی ایجاد کند.
10 رشته پر درآمد انسانی در یک نگاه
آنچه در یک جمع بندی کوتاه میتوان مطرح کرد ، نخست این است که وقتی با رشتههای علوم انسانی طرف هستیم ، به هیچ عنوان صرف آنچه تحت عنوان تئوری در دانشگاه می آموزیم برای موفقیت کافی نیست و جز تحقیق و تفحص بیشتر خود دانشجو ، گاها به استعدادی خاص یا صرفا به ویژگیهای شخصیتی افراد بستگی دارد و دلیلش هم ساده است : با انسانها طرف هستیم.
نکته دوم این است که دقیقا بر مبنای نکته اول ، بیشتر از آنکه قرار باشد به کاربردی بودن رشته توجه شود ، باید به علائق و استعدادهای خود برای انتخاب این رشتهها توجه کنید.
در آخر لازم است به دو نکته دیگر توجه شود :
نخست اینکه اگر خوب باشید ، بازار کار مناسبی در انتظار شما است.
دوم اینکه اصولا بستگی بسیار کمی به سرمایه اولیه یا کارفرما برای رسیدن به موقعیت شغلی نیاز است و تقریبا همه چیز بستگی به تخصص داشتن یا نداشتن فرد است.
1. 10 رشته پر درآمد انسانی کدام رشتهها هستند ؟
حقوق ، روانشناسی ، مشاوره ، مدیریت مالی ، مدیریت بازرگانی ، حسابداری ، مدیریت صنعتی ، اقتصاد ، مدیریت بیمه اکو و علوم تربیتی.توضیحات دقیق دربارهی تمام رشتهها در همین مقاله قابل دسترسی است.
2. ورود به بازار کار در رشته انسانی وابسته به چه نکاتی است ؟
توضیحات مفصل در متن همین نوشتار ارائه شده اما در یک کلام بیش از آنکه نگران سرمایهی اولیه یا یافتن پروژهای مناسب باشید ، به استعداد و علاقهی خود توجه کنید زیرا تنها نکتهی مهم تخصص است.
3. آیا امکان دارد میزان دقیق درآمد را در رشتههای علوم انسانی مشخص کرد ؟
خیر ، توضیحات مفصل در همین نوشتار ارائه شده اما اصولا رشتههای پر درآمد انسانی وابسته به تخصص افراد از کمترین درآمد تا بیشترین درآمد قابلیت جا به جایی دارند.
دیدگاه کاربران